آرام وارد شوید
از همه جا و همه کس
| ||
|
خداوندا ! من به خيري كه از تو بر من نازل مي شود سخت محتاجم ! سخـــــت محتاج کمکم کن آنچه را که تو زود میخواهی من دیر نخواهم و آنچه را که تو دیر میخو اهی من زود نخواهم
از عشق تو گفتیم و نمک گیر شدیم تا ساحل چشمان تو تکثیر شدیم گفتند غروب جمعه خواهی آمد
آنقدر نیامدی که ما پیر شدیم
![]() دلمان خوش بود که همه چی داریم و.........حالا ! حالا دلمان خوش می شود به گریه ای و فاتحه ای به اینکه کسی برایمان خیرات بدهد و کسی به یادمان اشک بریزد خدایا بزرگیتو شکر
باور کنید یا نکنید همه یه روزی یتیم می شیم عشق همچون نقاشیست با این تفاوت که نقاشی را می توان پاک کرد اما عشق را هرگز! مرگاین دنیا کی شروع شده؟ کی تموم میشه؟ عدم چیه؟ اینا سوالاییه که آدم بهش فکر نکنه راحت تره.
این دنیا یه ظرفه که توش پر از همه چیزه. درخت، خاک، آدم، گربه و...
زندگیمون از خاک تامین میشه. یه جورایی خاک رو میخوریم. بعد هم خاک ما رو میخوره.
خدا یه ذره جان به من داده یه ذره به تو یه ذره به اون باکتری. یه ذره به اون شاخه گل.
وقتی میمیریم همه یه ذره جان برمیگرده به سوی خدا .
مرگ یعنی همین. یعنی یه تولد دوباره.
جسممون که به خاک خدا برمیگرده.
روحمون هم به سوی خدا.
خدای من
وقتی قلبم یه ذره ازغصه هام کوچکتره وقتی پلکام اشکارو هل میده بیرون یا وقتی که صدای قرچ قرچ شکستن بغضمو پشت سر هم میشنوم ، وقتی کپن بدبختی هام بیشتر شده وقتی ته زنبیل صبرم از ته جیبم سوراخ تره ، وقتی طافت طاق و تحمل تمام آن زمان قلبم میگه فقط تویی که یاری دهنده ای و دست می گیری تمام
[ پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:خدا فقط خدا نگرد دیگه هیچی نیست, ] [ 1:25 ] [ زیرک ]
گاهی وقتها چقدر ساده عروسک میشویم
سکوت میکنیم ولی ... وقتی همراهم نيستي ؛ صراط مستقيم كوره راه جهنم است وقتي همراهم نيستی؛ همه راه ها سر به بيابان مي گذارند
عشق مانند نواختن پیانو است، ابتدا باید نواختن را بر اساس قواعد یاد بگیری. سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی دیوار دلبس که دیوار دلم کوتاه است .
هرکه از کوچه ی تنهایی من
می گذرد ،
به هوای هوسی هم که شده
سرکی می کشد و
می گذرد … شعر جالبوقتی به دنیا میام، سیاهم، وقتی بزرگ میشم، سیاهم وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم، وقتی می ترسم، سیاهم وقتی مریض میشم، سیاهم، وقتی می میرم، هنوزم سیاهم و تو، آدم سفید وقتی به دنیا میای، صورتی ای، وقتی بزرگ میشی، سفیدی وقتی میری زیر آفتاب، قرمزی، وقتی سردت میشه، آبی ای وقتی می ترسی، زردی، وقتی مریض میشی، سبزی و وقتی می میری، خاکستری ای و تو به من میگی رنگین پوست؟؟؟ من آن لحظه که بر فراز کوهی دور،
مشام از عطر علفهای خیس آکندم، یا آن دم که بر وسعت دشتی سبز
همچون نسیم،
سبکبال دویدم...
زندگی را زندگی کردم. آخه تو که خبر نداری ...مرد رفتگر آرزو داشت برای یكبار هم كه شده موقع شام با تمامی خانواده اش دور سفره كوچكشان باشد و با هم غذا بخورند . او بیشتر وقت ها دیر به خانه میرسید و فرزندانش شامشان را خورده و همگی خوابیده بودند . هر شب از راه نرسیده به حمام كوچكی كه در گوشه حیاط خانه بود میرفت و خستگی و عرق كار طاقت فرسای روزانه را از تن می شست . تنها هم سفره او همسرش بود كه در جواب چون و چرای مرد رفتگر ، خستگی و مدرسه فردای بچه ها و اینجور چیزها را بهانه می كرد و همین بود كه آرزوی او هنوز دست نیافتنی می نمود . یك شب شانس آورد و یكی از ماشین های شهرداری او را تا نزدیك خانه شان رساند و او با یك جعبه شیرینی و چند تا پاكت میوه قبل از چیدن سفره شام به خانه رسید . وقتی پدر سر سفره نشست فرزندان هر یك به بهانه ای با پدر شام نخوردند . دلش بدجوری شكست وقتی نیمه شب با صدای غذا خوردن یواشكی بچه ها از خواب بیدار شد و گفتگوی آنها را از آشپزخانه شنید : "چقدر امشب گشنگی كشیدیم ! بدشانسی بابا زود اومد خونه . با اون دستاش كه از صبح تا شب توی آشغالهای مردمه . آدم حالش بهم میخوره باهاش غذا بخوره " آهسته رد شو ...اگر امشب هم
از حوالی دلم گذشتی...
آهسته رد شو ....
چون
غم را با هزار بدبختی
خوابانده ام از کودک فال فروش پرسیدم :
چه کار می کنی ؟
گفت : از حماقت انسان ها تکه نانی در می آورم .
گفتم یعنی چه ؟
گفت :این آدمها ازمنی که درامروزخودم مانده ام
فردایشان را می خواهند ....! خدای ناپیداسالها رفت و هنوز یک نفر نیست بپرسد از من که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟ صبح تا نیمه ی شب منتظری همه جا می نگری گاه با ماه سخن می گویی گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی راستی گمشده ات کیست؟ کجاست؟ صدفی در دریا است؟ نوری از روزنه فرداهاست یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟
دلی را نشكن شاید خانه خدا باشد
![]() كسی را تحقیر مكن شاید محبوب خدا باشد
از كمكی دریغ مكن شاید كلید بهشت باشد
سر نماز اول وقت حاضر شو ، شاید
آخرین دیدارت تو
با خدا
باشد در
زمین . . .
سپاس خدایی را که با من دوستی میکند در حالیکه از من بی نیاز است
![]() چقدر سراسیمه و دستپاچه روزها از پس هم می گذرند خالی از بهانه زیستن
و تمام شور ثانیه ها از هوای دل مرده غم ومرگ
پر و خالی می شود
انگار آغاز هر بودن شمارش نبودن است
![]() [ پنج شنبه 9 شهريور 1391برچسب:زندگی , شور ثانیه ها, ] [ 11:43 ] [ زیرک ]
فلانی با تو هستم ... هی !!! تو که تا زیر پاتو بیشتر نمی بینی ... تو که قطره اشکت فقط زمان مرگ کسی از گوشه چشات سرازیر می شه ... تو که دلت برا کسی تنگ نمی شه ... تو که منتظر آمدن کسی نیستی ... تو که به خودت هم شک داری ... تو که دنیا رو برا خودت می بینی و بس ... تو که ... یواشتر برو دنیا وفا نمی کنه... فلانی با تو هستم ... هی !!! تو که تا زیر پاتو بیشتر نمی بینی ... تو که قطره اشکت فقط زمان مرگ کسی از گوشه چشات سرازیر می شه ... تو که دلت برا کسی تنگ نمی شه ... تو که منتظر آمدن کسی نیستی ... تو که به خودت هم شک داری ... تو که دنیا رو برا خودت می بینی و بس ... تو که ... یواشتر برو دنیا وفا نمی کنه... سکه های پول همیشه صدا دارند
اما اسکناس ها بی صدا هستند
پس هنگامی که ارزش و مقام
شما بالا میرود
بیشتر آرام و بی صدا باشید . . .
10 رمز و راز موفقیتآرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید . عشق در اولین نگاه را باور داشته باشید . مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید . وقتی کسی عطسه می کند بگویید : عافیت باشد . قبل از اینکه ازدواج کنید حداقل شش ماه نامزد باشید . وقتی می گویید: دوستت دارم. واقعا منظورتان همین باشد . وقتی می گویید : متاسفم. به چشمان شخص مقابل نگاه کنید . هیچ وقت به رؤیاهای کسی نخندید. مردمی که رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند. به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیت های بزرگ مستلزم ریسک های بزرگ هستند . همه ی آنچه را که می شنوید باور نکنید، همه ی آنچه را که دارید خرج نکنید و یا همان قدر که می خواهید نخوابید . ای پدر! در کمال احترام خواهشمندم اینقدر لب و لوچهء غیر پاستوریزه ، و سار و سیبیل سیخ سیخی آهار نشدتون را به سر و صورت حساس من نمالید .
خانوم مادر! جیغ زدن شما هنگام شناسایی اجسام داخل خانه توسط حس چشایی من، نه تنها کمکی به رشد فکری من نمی کنه، بلکه برای دبی شیر شما هم مضر است!!! لازم به ذکر است که سوسک هم یکی از اجسام داخل خانه محسوب می شود.
پدر محترم! هنگام دستچین کردن میوه، از دادن من به بغل اصغر آقای سبزی فروش خودداری نمایید. چشمهای تلسکوپی، گوشهای ماهواره ای و سیبیلهای دم الاغی اش مرا به یاد قرضهای شما می اندازد! ، مخصوصاً وقتی که چشمهای خود را گشاد کرده، و با تکان دادن سر و لبهایش ” بول بول بول بول” می کند! زهرمار، درد، مرض، کوفت! الهی کف شامپو تو چشت! شب بخوابی خواب بد ببینی! جیش کنی تو شلوارت.
مادر محترم! شصت پا وسیله ای است شخصی، که اختیارش رو دارم! لطفاً ..... ادامه در ادامه مطلب
ادامه مطلب دلتنگی
اگه ديدي بغض كردي؛ ولي دليل گريه كردن پيدا
نمي كني اگه دنبال يه جايي مي گشتي که
داد بزني ...
بدون که دل خدا برات تنگ شده و مي خواد
صداش كني...
اطمینان قلبیسوار هواپیما شد. می رفت تا در کنفرانس دیگری شرکت کند؛ تا مردمان را به سوی خدا بخواند. او یک مبلغ دینی بود. هواپیما از زمین برخاست. ابری آسمان را پوشاند.
اندکی بعد، صدایی از بلندگو به گوش رسید،« طوفان در پیش است.» موجی از نگرانی به دل ها راه یافت،
طوفان شروع شد؛ طولی نکشید که هواپیما مانند چوب پنبه بر روی دریایی خروشان بالا رفت و دیگر بار فرود افتاد. او نیز نگران شده بود؛ اظطراب به جانش چنگ انداخت. تازه می فهمید به آنچه خود به مردم می گوید ایمانی ضعیف دارد. همه آشفته بودند. ناگاه نگاهش به پسرکی افتاد خردسال ؛ آرام و بی صدا نشسته بود و کتابش را می خواند؛ ابدا اضطراب در دنیای او راه نداشت؛ بالاخره هواپیما از چنگ طوفان رها شد و به مقصد رسید . مسافران، شتابان هواپیما را ترک کردند اما او همچنان بر جای خویش نشست. می خواست راز این آرامش را بدان .... ادامه مطلب لطفا ... نظر فراموش نشه لطفا...
ادامه مطلب چه نقاش ماهری است فکر و خیال
وقتی که دانه دانه موهایت را سفید می کند
و تو .....
یافته هایت را با باخته هایت مقایسه نکن اگر خدا را یافتی هر چه باختی مهم نیست نطر شما دلگرمی ما
![]() تو را دارم اي گل، جهان با من است.
تو تا با مني، جان جان با من است.
چو ميتابد از دور پيشانيات
كران تا كران آسمان با من است.
چو خندان به سوي من آيي به مهر
بهاري پر از ارغوان با من است !
كنار تو هر لحظه گويم به خويش
كه خوشبختي بیكران با من است.
روانم بياسايد از هر غمي
چو بينم كه مهرت روان با من است.
چه غم دارم از تلخي روزگار،
شكر خنده آن دهان با من است.
اینجا نه جای موندنن شادون اتی ناشاد اری مث یه مرد چیچکا بعد از دو روز ایاد اری دیریست صداقت انسان ها در پس هاله ای از دروغ گم شده است اما چرا کسی برای پیدا کردن آن زمین را جستجو نمی کند ..... گویی کسانی از گم شدن آن نان میخورند افسوس افسوس ......
همیشه دیگران را ببخش؛
نه به خاطر اینکه آنها سزاوار ببخش اند؛
بلکه تو سزاوار آرامش هستی ...
لينك باكس ها
| |
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |